نمیتوانم پستم را شروع کنم برای همین ا وسطش میخواهم حرف بزنم.
وسطش این است که دلم میخواهد در چالش جاپپین شرکت کنم. سوپر ام چالش جاپین گذاشته است. گذاشته اند یا گذاشته است؟ نمیدانم. همیشه این کسکلک بازیهای همه ی زبانها برایم سخت و تخمی بوده است. تخم سّخت بر وزن تخم سّگ بوده است. مثلن اینکه مردم خودش مفرد است ولی شونصت هزار تخم مّرگ مردم را تشکیل میدهند و من نمیدانم اگر مردم کاری بکنند یا بکند فعلش مفرد است یا جمع است. حالا کُسر خوار زبان فارسی؛ حرفم این بود که میخواهم در چالش جاپپین شرکت کنم و یکی بیاید خانمان کمکم کند. یکی یعنی نوللا. چون بقیه دو کی و حتی بیشتر کی هستند؛ و بروند با همان عن چوچک های دیگر جاپپین اجرا کنند. عن چوچک فحشی است که جدیدن بهش علاقه مند شده ام. من به فحش ها علاقه مند میشوم و تلاش میکنم باهایشان سکس کنم. حالا غیر از همه ی اینها یکی نیست بگوید کونی آخر مگر تو رقص جاپپین را بلدی که در چالشش هم شرکت کنه ای؟ بنشین جقت را بزن. و من هم آخر مگر کونی رقص جاپین را بلدم که در چالشش هم شرکت شرکت بکنه ام؟ و بنشینم جقم را بزنم. آخ جان جق! مسئله ی بعدی هم این است که حالا گرفتم یک فیلم تخمی درست کردم و درش هنرهای بصری ام را به نمایش گذاشتم، اصلن کجا میخواهم آن را بگذارم؟ یعنی تنها جایی که میشود گذاشت اینستاگرام است و من نمیخواهم اینستاگرام است. میخواهم اینستاگرام نیست. یعنی نمیخواهم در اینستاگرام بگذارم. اینستاگرام خز است. یعنی حتی اگر کار تو هم خز نباشد خود اینستاگرام خز است. چون پسرهای ایرانی روسری سرشان میکنند و فکر میکنند بامزه شده اند. و دخترها هم روسری سرشان نمیکنند. تیشرت تنشان میکنند، و تا گردن گره میزنند و در کپشن میگویند آهنگ احمدرضا گلدشتی را نشنیده اید؟ بهترین آهنگی است که در عمرم شنیده ام. و احمدرضا گلدشتی نماد خز بودن است. حتی یک شخص واقعی هم نیست. اما نکته ی حرفم را میگیرید. دوست دارم اسم کیرم را بگذارم نکته ی حرفم اههه اههه. من حیث المجموع که اینستاگرام خز است. فیسبوک خوب است. فیسبوک برای آدم های فرهنگی و فرهیخته است و همه ی معلمان ادبیات و سعدی و حافظ و نیتشه درش عضو بوده اند. اما اینستاگرام خز است. مثلن فردوسی عضو اینستاگرام است. بیایید قبول کنیم فردوسی خز است. همه ی شخصیت های داستان هایش باشگاه میرفته اند و برای خودشان حامد (پسرخاله ام که تیپیکال یک پسر ایرانی باشگاه برو است.) بوده اند و فیلم مورد علاقه ی خودش هم فست ان فیریس است. اما به هر روی، نه به هر زینک اهه اهه، دلم میخواهد در چالش جاپپین شرکت کنم و برنده شوم و یک بلیط سفر مشهد به ارمغان بیاورم. الآن وسط همین حرف هایم رفتم و چند تا از آن ویدیوها را دیدم و من گه بخورم بخواهم در چالش جاپپین شرکت کنم:)))))
آخر مثلن این یکی را ببینید:
 
کاشکی ابی یک چالش شراب صد ساله ی من وقتشه که بنوشمت بگذارد.
 
 
هنوز حرف های اول پستم را حال ندارم بگزنم، و فکر نکنم هم بگزنم. بگزنم ادبی بزنم است. چون وقتی بذارم میشود بگذارم پس بزنم هم میشود. خلاصه ی حرفهایم این بود که امروز هوا ابری است و من عاشق هوای ابری هستم و ا این به بعد میتوانم ژیله چندلری ام را بپوشم و همه ا زیبایی ام اسپیچلس و لال شوند. لالِ لالِ لال. کیر تو کون استقلال.
باید بروم ترجمه کنم و اصلن کانش را ندارم. یک مجموعه ی جدید ترجمه دستم است، که کیرم هم نیست اهه اهه، که عمر را تا ناموس حرام میکند. یک یاروی کیری پیری، و حتی به معنای واقعی کلمه پیری کیری ای است که کلی زر میزند و سه تا ارباب رجوع کیری تر ا خودش دارد و کون مرا جویده است. فکر کنم تا اینجا فهمیده اید که جدی جدی زیرنویس فیلم پرن ترجمه نمیکنم. اگر هم نفهمیده بودید دیگر خودم را لو دادم و دارم میگویم خیر آقا، اینجا از این خبرها نیست. اینجا از آن خبرها است. دلم برای چد تنگ شده است. چد زیبای من. چد خیلی آدم مهربانی بود. او کلی شات برای فیلمش ساخته بود که هیچکدام را هم در نسخه ی نهایی استفاده نکرده بود. آن هایی هم، کان هایی هم؟ همان هایی هم، آها ها بله، که استفاده کرده بود هی شتش گرفته بود و کل گروهش را جمع کرده بود که دوباره بگیرند. خلاصه یک آدم او سی دی دار مو بوری بود که دوستش داشتم. و ترجمه کردن زیرنویس هایش هم دوست داشتم. زنش هم خوب دافی بود.
 
چند وقتی است جزمین میگوید من میروم حمام و میایم حرف بزنیم اما میرود حمام و نمیاید حرف بزنیم. امروز گفتم من میروم حمام و میایم حرف بزنیم؛ و او گفت "داری کارما رو تو چش و چالم فرو میکنی؟":))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
این فُنت جدیده هم دوست ندارم راستی. سلام منم کراستی ههه ههه:)))))
 
پ.ن: صدای نوللا و خنده اش خیلی گوگولیه:(♡